ددی ‌

ساخت وبلاگ
من سریال مانکن رو دوست داشتم چون درش عشق رو می‌دیدم ..اونجا که کتی می‌گفت هر کسی تو زندگیش این شانس رو نداره که عشق واقعی رو تجربه کنه ! من تو کارم با همه جور آدمی برخورد میکنم .. با زن و شوهری که چون خانم زایمان کرده بچه اش دختر بوده شوهرش نمیومد دیدنش چون زنش دختر زاییده ! زن و شوهری دیدم که بعد به دنیا اومدن بچه ، شوهره بچه رو برداشت و فرار کرد .. زن و شوهری که به شوهره میگفتم خانمت زایمان کرده برو بالا سرش بوسش کن ، نوازشش کن ، بچه تو ببین و گوشیش رو درآورد الکی شروع کرد صحبت کردن که .. البته این مورد کلا به لحاظ روانی مشکل داشت ! با زن و شوهری معتاد برخورد داشتم که اصلا بچه براشون مهم نبود و دنبال کسی بودند بچه رو بندازن بهش !! زن و شوهری رو دیدم که زن درد میکشید و مرد جلوی روی خودم می‌گفت آخییییییش درد میکشی ؟! بکش ، تا تو باشی و فلان و ... تا تو باشی و بهمان و .. اما عشق رو هم میبینم .. که زن آخ میگه مرد اشک می‌ریزه .. که زن یه آخ میگه شوهره التماس می‌کنه که تورو خدا معاینه نکنید ، توروخدا اذیت نشه .. امروز یه کیس داشتم هایپرامزیس بود یعنی ویار دوران بارداری داشت ، انقد ویارشون شدید هست که نمیتونن چیزی بخورن و باید بستری بشن هم دارو بگیرن و هم سرم تراپی بشن ... موقع ترخیص آنچنان این شوهره دور این زن میگشت و قربون و صدقه اش میرفت که من خودم به شخصه از این همه محبت شاخ درآورده بودم ! وقتی رفتن من و مرضیه با هم یهو گفتیم خدا شانس بده :-)))))) با تک تک سلول هام تو کارم ، تو برخورد با زن و شوهرها و آدما به این نتیجه رسیدم عشق نصیب هر کسی نمیشه ! اللخصوص یک عشق دو طرفه ...و بسیار خوش شانس هستند کسایی که عشق رو تجربه میکنند ، به عشقشون می رسند و عشقشون دو طرفه اس ...عشق نه ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1402 ساعت: 23:40

من ادکلن و عطر بوی ملایم اصلا دوست ندارمدر واقع بوهایی رو دوست دارم که تند باشه و خاص باشه ..بهترین ادکلنی که تو زندگیم دوست داشتم این برند بوده ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1402 ساعت: 23:40

یک ماه باشگاه ثبت نام کردم در واقع ۱۲ جلسه ، من تو یه ماه دو بار مریض شدم ! تو یه ماه چندین اتفاق برام افتاد ، کار فشرده ، خستگی زیاد .. کلا از ۱۲ جلسه من ۳ جلسه اش رو رفتم البته چند تا تعطیلی هم بود من فکر کردم تعطیلات باشگاه بسته اس که اخر متوجه شدم غیر از جمعه ها بقیه تعطیلات باشگاه بازه و الا اون چند روز رو میرفتم .. ولی به هر حال واقعا نمیتونم بذارم پای تنبلیم ، چون اصلا تنبلی نکردم فقط وقت کم میاوردم و مریض هم بودم ..می‌خوام باز فردا برم ثبت نام کنم ، نه برای لاغری .. من چاق نیستم ، لاغری و تناسب اندام هم می‌تونه هدف دوم من از باشگاه رفتن باشه اما احساس میکنم واقعا برای تخلیه انرژی های منفی درونم و اینکه روان من لازم داره که ورزش کنم و سرحال باشم باید حتما برم باشگاه ثبت نام کنم ... تو خونه هم من ورزش میکنم ، می رقصم ، حرکات ورزشی رو انجام میدم اما جو باشگاه و قرار گرفتن بین آدمایی که همه دارن ورزش میکنن و آدمایی با انرژی مثبت هستند اینه که حالمو بهتر می‌کنه .. دلم میخواست تردمیل و دوچرخه بخرم اما قرار گرفتن تو جو باشگاه خیلی بهتره .اون لحظه ای که رو تردمیل می‌دوم یا دوچرخه و وزنه میزنم احساس میکنم از تمام این دنیا فارغ هستم ... مجدد همون ۱۲ جلسه که میشه هفته ای ۳ جلسه رو ثبت نام میکنم که وقت کنم برم ! + نوشته شده در جمعه بیست و هشتم مهر ۱۴۰۲ ساعت توسط صحرا  |  ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 18:25

یه چیزی به اسم فستینگ مد شده که تو رژیم گرفتن میگن خوبهاینجوریه که شما باید شامت رو قبل ۷ شب بخوری و تا ۷ صبح بعد دیگه هیچی نخوری الا آب و چایی ! آب و چایی مجاز هست بدون قند و اینا . یک هفته اول هفت شب تا هفت صبح هست بعد یک هفته میشه ۱۶ ساعت یعنی از ۷ شب تا ۱۰ صبح نباید چیزی بخورید .دیشب همین کار رو کردم یعنی قبل ساعت ۷ شام خوردم حدود ساعت ۹ شب یه کم ورزش کردم و ساعت ۱۰ دیگه گشنم شده بود و دلم میخواست یه چیزی بخورم اما بر حس گرسنگی خودم غلبه کردم تا ۱۱ و خوابیدم تا ۱۰ صبح :-))))))میشه ۱۶ ساعت که چیزی نخوردم !یه چیزی تو مایه های روزه اس اما چون تایم بیشترش رو خوابیم گرسنگی اذیتمون نمیکنهشب های که خونه ام میتونم رعایت کنم ، اما شب های که مجبورم برم بیمارستان چون حجم کارم سنگین و زیاد هست و بیدارم باید پر انرژی باشم لذا رعایت کردنش برام مقدور نیست .. البته حداقلش اینه که کمتر غذا بخورم و رعایت کنم :-)خوشحالم از رعایت کردن دیشبم ! + نوشته شده در شنبه بیست و نهم مهر ۱۴۰۲ ساعت توسط صحرا  |  ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 18:25

و هشتمین ماه از کار من به پایان رسید ...و از فردا شروع نهمین ماه کاریم ! چقدر زود گذشت :-) در یک روز زمستانی تصمیم گرفتم یهو کارم رو شروع کنم و حالا هشتمین ماهش تموم شد ! خوشحالم ، بابت هر روزی که میگذره خوشحالم .. فردا یک آبان ۱۴۰۲ ..... کاش میشد برگشت به یک آبان ۱۴۰۰ ...عیب نداره ، من امید دارم به خلق روزهای قشنگتر و بهتر ! خدا همیشه بزرگ‌ بوده و هست .. + نوشته شده در یکشنبه سی ام مهر ۱۴۰۲ ساعت توسط صحرا  |  ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 18:25